آرسامآرسام، تا این لحظه: 11 سال و 15 روز سن داره

آرسام نهایت عشق Arsam Gamani cholabi

کلاس اولی خونه نشینم ، از دست کرونااا!

وووووووووی موش موشه منی تو!

آرسام Arsam سلااااااااااااااام گل گلدونم عزیز جونم   یه مدت نیومدم وبلاگت و الان حسااااااابی با خبرای خوب اومدم     جونم برات بگه که اول بهمن ماه بود که یدفه انگاری یه مروارید سفید   توی دهن خوشگلت دیدم به خاله جون گفتم گفت نه بابا نیست بعد با مارپل بازی دیدم که بببببببله دندون خوشگل پسرم پایینی سمت راست در اومده کلی هووووووووورا شدیم و نازت دادیم و چند روز نشد که بغلیشم سر بیرون آورد و الان دوتا دندون خوشل موشل داری ناز بوخورم! هر چه سعی کردیم از دوتا مرواریدات عکس بندازیم نشد ک...
19 بهمن 1392

جدی؟؟؟؟؟؟؟

جدی رفتی تو ماه نهم زمینی شدنت ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!     من و مامانی تو یه روز قشنگ زمستونی آماده ی دد رفتن!   من هی میگم بریم مامان گیر داده عکس بگیرییییییییییییم       سلام قلب تپنده ی زندگیه ما   امروز چند بار منو صدا زدی ماما !   اولش فکر کردم همین    جوری میگی و بعد که تکرار شد کلی ذوق زده شدم    الهی   که من فدای صدای خوشگلت بشم مامانی   راستی جدیدا چهار دست و پا که میمونی یکم عقب عقب ...
8 دی 1392

یلداااااااااااااااااات مبارک

آرسام Arsam سلام عشق مامان سال قبل یلدا توی دل مامانی جا خوش کرده بودی و امسال توی بغلم بودی تموم   زندگیه من!اولین یلدای زندگیه قشنگت رو با هم جشن گرفتیم و الهی که سالهای سال خوشحالیهات رو ببینم و دلت شاد و لبت خندون باشه حسابی داری بزرگ میشی و من دلم بیشتر برات میره و از طرفی دلتنگ کوچولو موچولو یی هات تنگ میشه امسال دو روز فبل یلدا رفتیم پیش مادر جون اینا ایندفعه که   با خال جون حساااااااابی جیغ و جیغ بازی راه انداختین و خیلی بازی کردین هر دفعه   میدیدیش جیغ میکشی اونم جیغ میکشید و کلی با هم خوش میگذروندین شب چله خونه ...
3 دی 1392

ماهه هفتم و پسرم

بخاطر سبک بودن رورئکت وبدلیل وروووووووجک بودن جناب پسر چون ممکن بود  اتفاق  بدی براش بیافته موقع بازی مجبور به عوض کردن روروئکش شدیم   بازی بازی بازی بازی تنهایی کلی توی اتاقت سرگرم میشی عسییییییسم و آواز میخونی "بابا بابا باباااااااااااااااااا ماماماما دادادادادا" اینم یه مدل بازیه پسرم         ...
26 آذر 1392

کلی چیزای جدیییییییییییییید

آرسام Arsam ماه ششم برات کیک پختم و با هزار ترفند نشد یه عکس خوب ازت بگیریییییییییییییم ورووووووجک مامان   از ماه ششم تونستی بشینی خوشتیپ من اینم موقع شکلک در آوردنم و قهقههی جناب گل پسر لثه هات حسابی میخارن و خبری از مرواریدای گل گلدونم نیستش     ...
26 آذر 1392

هشت ماهگیییی

کل زمان عکس گرفتنمون چشمت رو از تی وی بر نداشتی طبق معمول با هویج و سیب و .... تونستیم یکم نگهت داریم تا عکس بگیریم گریههههههههههههه پدر و پسر منو پسر و مامانی جون وقتی صبح ها بیدار میشی همیشه با لب خندونه و کلی بازی میکنی و ما کییییییف میکنیم     دیگه قشنگ با غلت زدن اینور و اونور میری و نمیتونیم روی تخت تنهات بزاری م قلبونت برم   و چیزایی که دوستشون داری: آب بازی کتاب باز شدن در حموم و ...
7 آذر 1392

موش موشیه من

آرسام Arsam سلام سلام بروی ماه گل پسرم که جدیدا با روروءکش کلی کیف میکنه و هی کنجکاوی میکنه    و دوست داره به وسایل خونه دست بزنه اینجا هم سه چرخش  که خیلی دوستش داره    و دایی جونش براش خریده رو داره کشف میکنه عسیییییییسم   از جمعه که رفتیم کیسم کلی ماجراها و دختر خاله سمیه و خاله فریده و امیر حسین جان و مستوره کوچولو   و خانواده ی خاله ناهید جون و ........... آشنا شدی و     رفتیم لاهیجان و شما بار اول بود که میرفتی لاهیجان اونجا خاله رویا رو هم دیدیم...
26 شهريور 1392

ما اومدیم

آرسام Arsam يه سلام گرم به پسر گل خودم الهي که خوبي و زندگي به کامت ميچرخه! مدتيه نتونستم بيام نت و وبلاگت هم بروز نکردم الان اومدم جبران کنم يه ده روزي سرما خورده بودي و عيد فطر واسه ناهار که همگي خونه بابابزرگ رمضاني بوديم شما با کلي از فاميل آشنا شدی عزيزم بعد از ظهرش من و پسري رفتيم کيسم خونه مادر جون طلا که دايي جون هم واسه کمک دروي برنج اومده بود اونجا و حسابي چند روزي رو کيف کرديم هرچند بدون بابا جون زياد صفا نداشت اما کلا خوش گذشت     تو اون روزا سرما خوردگيت هم خوب شد و مامان با کمک دايي و...
21 شهريور 1392