ما اومدیم
آرسام Arsam
يه سلام گرم به پسر گل خودم الهي که خوبي و زندگي به کامت ميچرخه!مدتيه نتونستم بيام نت و وبلاگت هم بروز نکردم الان اومدم
جبران کنم يه ده روزي سرما خورده بودي و عيد فطر واسه ناهار که همگي خونه بابابزرگ رمضاني بوديم شما با کلي از فاميل آشنا
شدی عزيزم بعد از ظهرش من و پسري رفتيم کيسم خونه مادر جون طلا که دايي جون هم واسه کمک دروي برنج اومده بود اونجا و
حسابي چند روزي رو کيف کرديم هرچند بدون بابا جون زياد صفا نداشت اما کلا خوش گذشت
تو اون روزا سرما خوردگيت هم خوب شد و مامان با کمک دايي و مادر جون و خاله جون ازت
مراقبت کرديم و منم تونستم يه استراحت حسابي بکنم وقتي بر ميگشتيم رشت خاله جونم اومد تا
کمکمون که که بريم خريد لباس واسه عروسيه دختر خاله آرزو و پسمل طلاي من خوشتيپ کرد و
برابار اول رفت عروسي اونجا اصلا از صداي موزيک نترسيدي و اونقدر کنجکاو بودي که نه شير
ميخوردي و نه ميخوابيدي خلاصه پاتختي هم رفتيم و کلا خيلي خوب بود
تا اينکه نهم رفتيم با خالجون جگر گوشم رو واکسن زديم
يه دوروزي بيحال بودي و اصلا پات رو تکون نميدادي البته فقط همون پاي بوف شدت رو!
بعدشم خالجون رفت و من باز دست تنها شدم و بازم انگاري مچ دستم داره درد ميگيره
هرچند بابايي جوني تا جايي که بتونه کمکم ميکنه اما خب ديگه.......!
چند وقتیه برگشتن به پهلوی چپ رو یاد گرفتی و مثل فرفره تا چشم ازت بر میداریم بر میگردی
و بعدش خسته میشی و گریه میکنی
موقعی که گشنه باشی توی خواب هم بر میگردی خیلی بامزه است انگاری
میخوای بری یچیز بیاری بخوری ههههه
عصبانی هم بشی برمیگردی و حسابی شلوغ میکنی
عسییییییسم جدیدا رورویک سوارت میکنم و خیلی باحال میشی توش هنوز نمیتونی خوب بشینی و ولو
میشی سمت جلو و پا میزنی و حرکت میکنی قلبون اون پاهای خوشتلت بشم
پسر طلای من از دیروز بدجوری سرما خوردی و بردمت دکتر که مطبش خیلیییییییییی شلوغ بود کلی نی نی بودن که مریض
شده بودن ویروس جدید اومده و نونوگولوها رو مریض کرده با اینکه شما پسر خیلی خیلی آرومی
بودی اما مامانی اونقدر خسته شده بودم که گریه ام در اومد فعلا دارو میخوری و دعا میکنم زود
زود خوب بشی عسلم تازه جای واکسنت خوب شده بودااااااااااا!بقول باباجون تا میای یه چیزی یادبگیری
یا واکسن داری یا سرما خوردی گریههههههههههه!این مدت که با خالجون میرفتیم بیرون همه فکر میکردن تو پسر خالجونی
و میگفتن چقده شبیهه مامانشه یعنی خالجونت ههههههههههههه!
واسه آخر چهار ماهگیت یه کیک خوشمزه درست کرده بودم الهی که کیک عروسیت گل پسرم
بیست و دوم عروسیه پسر عمو کامران و باز یه مدت طولانی نیستیم خدا کنه بهمون خوش بگذره گل مامانی
دوست دااااااااااریم پسر خوشگله من
خدا جون ممنوووووووووونیم