دودی و وروجک
بعد تعطیلات عید رفتیم دوتا همستر گرفتیم وای که چقدر دوسشون داشتی با اینکه وروووجا اون قهوه ای یه اولش بدجور گازت گرفت باز تاثیری نداشت دودی تنبل و خوابالو بود و باهوش و ورووجک هم که دیگه معلووومه حسابی وروووجک بود بعد چند ماه که نگهداریشون سخت شد و تمیز کردنشون خسته ام کرد و حرف بقیه و غرغرای من تصمیم گرفتیم بفروشیمشون که همین بین چون خیلی زبل بودن فرار کردن ماجرا این بود که اگه در قفسشون رو با تجهیزات اضافی بست نمیکردیم بازش میکردن و یروز غروب که تو بالکن گذاشته بودمشون بخاطر بوی بدشون رفتن حالا کی و کی در رو بست نزده بود نمیدووونیم اونا رفتن که رفتن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی