عید اومد بهار اومد
سلام یه سلام به زیباییه بهار به گل پسر نازم که اولین تجربه ی
عیدش پر از خاطره شد لحظه سال تحویل خونه ی بابابزرگ بودیم و روز
بعدش رفتیم سر خاک مامان گلی(مامان بابا جون) و ناهار هم طبق
معمول هر سال خونه ی بابابزرگ جون (بابابزرگ بابا جون) و شب هم
خونه ی مامانی جون بودیم کلی با مهمونامون که خاله ناهید و
خانوادش و خاله فریده اینا بودن بهمون خوش گذشت فقط عروسیه
پسر خاه ی مامان شما خیلی خوشحال نبودی و منم بهم خوش
نگذشت یه اتفاق بد دیگه هم چپ کردن ماشین دایی جون بود که
شکر خدا بخیر گذشت و اماااااااااااااااااااااااااا برف بهاری که همه رو
غافلگیر کر و اولین نوروز زندگیه پسملم رو زیباتر کرد یه برف زیبا و
خاطره انگیز که دقیقا دوروز قبل سیزده همه جا رو سفید پوش کرد و
روز سیزده بدر چنان هوای خوبی شده بود که انگار نه انگار برفی اومده
ههه ما سیزده بدر رفته بودیم کنار سفید رود کیسم که بهش میگیم
لات کیسم و تعطیلاتمون با خاطره ی خوش عروسیه دختر عموی بابا
سارا جون تموم شد که اونجاآرسام من آقا بود و همش شاد و رقصون
و کلی مامان بهش خوش گذشت دوستت دارم
عزیییییییییییییییییییییییییییزم چیزی نمونده تا یکسالت تموم بشه و الان
کلی بزرگ تر شدی تو این دو هفته کلی کارا رو بلد شدی دیگه قشنگ
از مبل میری بالا از تخت میای پایین و عاشق دست دستی کردنی و
چهار تا دندون کامل دار و پنجمی و ششمیش هم داره در میاد کلی با
مرد جماعت حال میکنی و زیاد با خانوما خوش نیستی البته به
استثنای مامان و خاله جونو مامان جونی و مادرجون مهری عاشق دد
رفتنی و دیگه تا لباس میپوشیم دد گفتنت شروع میشه تا ببریمت
بیرون دیگه دوست نداری مامان بهت غذا بدم و قاشق رو از دستم
میکشی و از شام عروسیه سارا که دو لپی با دست پلو میخوردی
دوست دارس خودت غذا بخوری تنها چیزی که هم اذیتم میکنه و هم
کلی باهاش حال میکنم همیشه چسبیدنت به منه که مدام دنبالمی
توی خونه و بعضی وقتا بدجوری خسته میشم گل پسر من. الهی که
سال نود و سه واسه همه بخصوص قند عسل ما سال قشنگ و پر
برکتی باشه
دوست دارییییییییییییییییییییییییییییم چراغ خونمون
خدای خوووووووووووووووووووووووبم شکرشکر شکر