دوماد بشی پسرم
سلام سلام سلام به روی ماه گل پسرم
بالاخره 17 تیر 92 ساعت 4 و 30 دقیقه پسملمون رو ختنه کردیم یه 20 دقیقه طول کشید و کلی گریه
کردی عزییییییزمآرسام Arsam وقتی داشتن میبستنت دلم ریش ریش شد و خیلی گرفت چون خیلی
خیلی معصومانه گریه میکردی و کمک میخواستی و مامان تصمیم گرفت موقع عمل
پیشت بمونهو بعد بابا جون که نمیتونست از دور شاهد درد کشیدنت باشه اومد پیشمون تا
همراهمون باشه
هر وقت دردت کم میشد پستونکت رو با یه صدای غمگینی میخوردی که جگرمون کباب میشد برات!
دکتر رادمهر خیلی با دقت کارش رو انجام میداد و خدا رو شکر الان خوبه خوبی و فقط مونده نخ های
بخیه ات بیافته.دیشب با هم رفتیمخونه بابابزرگ رمضانی افطاری و همه اونجا بودن کلی
از فامیل تو رو اونجا دیدن عزیزم تو هم آقای آقا بودی و اگه این ساغر کوچمولو
رو هم ازت نمیدیدیم دختر دایی زینب و دایی خیری و خانومش رو که دیدی کلی براشون خندیدی
وبخصوص زینب جون رو که خیلی دوست داشتی جیگملم
اینم گروهان آماده بخدمتت روز ختنه کردن