تولدانه
آرسام Arsam
سلام خوشگل پسر خودم!
تولد خاله جون بود و با دایی جون تصمیم گرفتیم سورپرایزش کنیم و من و شما با سه چرخمون رفتیم
کیک گرفتیم و کلی وسیله ی تزیین و دایی جون هم اومد و راه افتادیم سمت کیسم تا سورپرایزش کنیم اما
بدشانسی توسط بی حواسیه یک عدد مامانی عملیات لو رفته بود و کلی هیجان ما الکی بر باد رفت وقتی
رسیدیم من و دایی جون کلی سفارشت کردیم که به خاله جون نگو کیک گرفتیم و میخوایم سورپرایزت
کنیم تا ببینیم میتونی اینکار رو بکنی اما از اونجا که فینگیلی تشریف داری بمحض دیدن خاله جون و
رفتن بغلش گفتی خاله جون کیک گرفتیم کلی ام بادکنک خخخخخخخ ترکیدیم از خنده بهر حال شب
قشنگی بودالهی سالها خاله جون طلا سلامت و خوشبخت باشه! کارت تبریک تولدش رو هم خودت
نقاشی کردی پایینشم امضا کردی نوشتی تولدت مبارک مثلا!
خاله میترا و مهربد وروووجک اومدن خونمون موقع رفتنشون تا گلباغ همراهشون رفتیم و بعد تا ارشاد
که موقع جدا شدن گریه و دادی کردی که نگوووو قربون تنهاییت بشم عشقم که انقده تنهایی!