آرسامآرسام، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

آرسام نهایت عشق Arsam Gamani cholabi

کلاس اولی خونه نشینم ، از دست کرونااا!

بالاخره طلسم رو شکستم

سلااااااااااااااام گوگولیه نانازم خوبی پسرم؟ دیروز ظهر برف بند اومد و عصر آفتابی شد ههه!امروزم یه روز آفتابیه خیلی باحاله که صبح مامان رو از خونه کشید بیرون تا بره آزمایشش رو بده و الانم خونه ایم و انگاری بد جوری دلم گرفته میدونم چیزی نیستش و میتونم خودم این احساسم و عوض کنم .   من خیلی خیلی دوست دارم عشقم خدایا بابت این هدیه ی با ارزشت شکرررر!   ...
5 اسفند 1391

یلدا ی اولت!

سلام پسر نازم! بووووووووووووووس اولین یلدای زندگیت رو خونه ی بابابزرگ بودیم همه اونجا جمع بودن خیلی خوش گذشت البته قبل رفتن به اونجا به بابابزرگت اینا هم سر زدیم و آخر شب هم رفتیم کیسم پیش مامان جونم و امروز غروب برگشتیم امروز تا غروب تکون نخوردی اما توی ماشین بابابزرگت موقع برگشتن کلی ورجه وورجه کردی عزیزم به بابایی هم گفتم آرسام از ماشین سواری خوشش میاد!آره جیگرم؟؟؟؟؟؟؟ دووووووست داریم آرسام جونم خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااا شکر! ...
1 دی 1391

گوگولی مگوووووووووولی

سلام سلام صد تا سلام به گوگولیه مامان!یه ماچ بده مامان ممممممممممممممممه امروز رفتیم یکم قدم زدیم با خاله میترا قرار داشتم خوش گذشت اما زود خسته شدم و  برگشتیییم و مثل اینکه نانازم خوشت اومده و یه تکونی به خودت دادی امروز دوبار حرکتت رو حس کردم جیگرم خیلی باحال بوووووووود ، ای جاااااااااااااااان! دووووووووووووووووست دارم خدا جونم ممنوووووووون ...
30 آذر 1391

مامان غمگین!

سلام آرسام جونم پسر ناز و خوبم! مامان دیروز غروب بهترین دوستش رو از دست داد خاله مهرنوش بعد سه سال درد و مبارزه با سرطان از اینجا رفت و مامان یه دوست خیلی خیلی خوبش رو دیگه نداره دلم گرفته اما بخاطر تو تمام سعیم رو کردم آروم باشم مراسم تدفینشم نرفتم تا تو اذیت نشی  پسرم. واسش دعا کن پسرم دعا کن هر جا هست خوشحال باشه و مورد آمرزش خدا! دوست دارم عشقم خدا جونم شکرت! ...
28 آذر 1391

گریه دار وخنده دار

Hi مامانی رفته کلاس منم تنهااااااااااااااااااااااااام ،چه کار کنم تو هم نیستی تا از تنهایی در بیایم بیخییییییییییییییی میرم کارگاه اههههههههههههههههههههههههههههههه نه نمیرم ، باید خودم فکری واسه نهار کنم فکر فکر .فکر......... (میرم،میرم) نون و ماست واسه نهار دارم بای بابایی ...
13 آذر 1391

قند عسلی تاج سری!

سسسسسسسسسسسسسلام!پسمل گلم ناناز مامانی،دلم درست میگفت که پسری گوگولیه من!دیروز با خاله جون و مامان جونی رفتیم سونوگرافی خیلی باحال بود یه روز بیاد م وندنی وقتی تو مونیتور دیدمت کلی ذوق کردم خیلی بزرگتر شدی جیگر مامان و بابا. به همه اس زدم و گفتم تو پسری و اونام کلی تبریک و دعا فرستادن.   راستی حالا مونده اسمت که فعلا روی آرسام به توافق رسیدیم تا خدا چی بخواد!از اول تا حالا کلی اسم یافتیم که یا یکی رو بچش گذاشته بود یا یجوری لغو شد منم حساااااااااس، میخوام اسمت تک و با حال باشه عزیزم دووووووووووووووووووووووووووووست داریم خداجونم ممنووووو...
7 آذر 1391

دل مامان رو بردی هلوی مامان!

سلام عشق مامان، خیلی دوست دارم! هزاران تا این چهار پنج روز حسابی مامان رو ترسوندی نانازم از سه شنبه که دل درد گرفتم و .......... و رفتم دکتر و استراحت مطلق شدم خیلی نگرانت بودم اما امروز خیلی خوشحالم کردی وقتی توی سونو دیدم تکون میخوری تمام دنیا مال من شد خیلی خیلی خدا رو شکر که سلامتی. از این به بعد مامان باید خیلی مراقب باشم تا موقع بدنیا اومدنت نیمه استراحتم تو نگران نباش فقط محکم سر جات بمون و بزرگ شو عزیز دلم!این چند روز خاله جونت حسابی توی زحمت افتاد امشب رفت خونه اما فردا بازم میاد که مراقبمون باشه بابایی هم حسابی هواسش بهمون هست خلاصه همه دوستت دا...
5 آذر 1391